خشونت از دید روانشناسی

ساخت وبلاگ

روانشناسان تعاریف مختلفی را درباره پرخاشگری ارائه نموده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود؛ پرخاشگری نوعی رفتار است که رنگ تهاجمی دارد. یا گفته شده است پرخاشگری عبارت‌ست از تجلی افکار خاص احساسات تند و اعمالی که به علت عدم ارضای آرزویی یا نیازی ظاهر می‌گردد و هدف از آن رفع مانع و رهایی از آن‌ست.

نتیجه تصویری برای ‪violence‬‏

دکتر علی قائمی بیان می‌دارد که از نظر علمی باید گفت پرخاشگری یک کشش و یا یک گرایش در فرد است که به صورت زدن و کشتن و ویران کردن، خود را نشان می‌دهد. امری که فرد به عنوان عکس‌العمل از خود بروز می‌دهد به گونه‌ای که باید گفت مناسب عمل یا رفتار طرف مقابل نیست.
یا او بیان می‌دارد که ظاهرا این امر نشان دهنده یک شورش و انقلابی در درون فرد و حاکی از وجود احساسی است که فرد گویی از بازگو کردن آن وحشت دارد و رنجی در درون او وجود دارد که قادر به رفع و جبران آن نیست و ناگزیر تلافی آن را سر دیگران در می‌آورد...

دکتر نوابی‌نژاد گفته است در عین حال که پرخاشگری یک رفتار مطلوب در سیر رشد طبیعی کودک است ولی اگر تحت کنترل صحیح نباشد می‌تواند به صورت هیجان از هم پاشیده‌ای درآید.

نتیجه تصویری برای ‪violence‬‏

پرخاشگری در ارتباط با افراد به صورت زدن، شکنجه دادن، آزار رساندن و دیگر اعمال شبیه تمایلات سادیستی است. و این امری است که بیش یا کم صورت قالبی دارد. البته گاهی به صورت سرزنش کردن، استهزاء و مسخره کردن دیگران، بیان سخنان خشن، اقدام به دزدی‌های موذیانه، زمینه‌سازی برای درگیری و دعوا و زمانی هم به صورت دروغ‌های شاخدار گفتن است.

خشونت و پرخاشگری ریشه های  زیادی دارند از جمله:

منشا غریزی و فطری: گروه بسیاری از روانشناسان برای آن منشا غریزی قائل‌اند و ناشی از این است که طفل به همراه خود هنگام تولد این حالت را واجد و آماده پرخاشگری است که جلوه آن به صورت جنگ، دفاع، نزاع‌های شخصی، درگیری‌های جمعی و تمایلات خرابکارانه توام با خشونت در افراد دیده می‌شود.

نتیجه تصویری برای ‪violence‬‏

منشا اجتماعی: گروهی از روانشناسان اجتماعی این حالت را ناشی از آموخته‌های اجتماعی و مکتسبات آن می‌دانند، می‌گویند عدم رضایت فرد از محیط و اطرافیان، ناراحتی‌ها و عقده‌هایی که طفل از و مادر و مدیر یا معلم و مدرسه دارد سبب پیدایش این حالت و عقده در فرد می‌شود. اینان معتقدند که واکنش انسان نسبت به محیط، عکس‌العملی که او در مقابل موانع از خود بروز می‌دهد به تدریج دامنه یافته و گسترده می‌شود، به صورت پرخاشگری خود را نشان می‌دهد، این امر حتی در مواردی ممکن است به صورت ناخودآگاه باشد و خود فرد نداند چه می‌کند. تنها تذکر دیگران است که او را به خود می‌آورد ولی باز هم منشا و ریشه آن اجتماعی است، زیرا محیط اجتماعی است که او را به این چنین وضعی سوق داده است.

نتیجه تصویری برای ‪violence ‬‏

منشا غریزی اجتماعی: شاید بهترین نظر این باشد که بگوییم این حالت در افراد دارای ریشه و منشا غریزی اجتماعی است، بدین معنی که اصل آن در افراد، غریزی است. از آن بابت که در همه افراد بیش یا کم به صورت آشکار و نهان وجود دارد ولی به تدریج و در اثر اکتساب، دامنه آن گسترده خواهد شد. تحقیقات نشان می‌دهد که پرخاشگری در خانواده‌های سختگیر که تنبیه منفی را در تربیت کودک ضروری می‌دانند بیشتر دیده می‌شود و نیز اعتقاد بر این است که برخی از انواع پرخاشگری‌ها در خانه‌هایی که اجازه هر نوع پرخاشگری داده می‌شود و افراد هرگز به طور سریع تنبیه نمی‌شوند، ریشه می‌دواند.

بر اساس يكي از نظریه های روانشناختی كه به آن نظريه­ي سرخوردگي­ پرخاشگري (frustration-aggression theory) گفته مي­شود، وقتي فرد براي دست­يابي به هدفي تلاش مي­كند و عاملي مانع دست­يابي به آن مي­شود، غريزهي پرخاشگري در فرد بيدار مي­شود كه خود منجر به رفتار پرخاشگرانه­ي معطوف به آسيب زدن به آن مانع ميشود. در اين نظريه، اولاً علت اصلي پرخاشگري نوعي سرخوردگي و احساس ناكامي در دست­يابي به هدف است، و ثانياً، پرخاشگري ويژگي­هاي يك غريزه را دارد، يعني به شكل نوعي انرژي است كه تا زماني كه به هدف خود دست نيابد پايدار مي­ماند (مثل گرسنگي و تشنگي). در اين نظريه، وقتي فرد با ناكامي و سرخوردگي روبه­رو مي­شود، غريزه­ي پرخاشگري در او برانگيخته مي­شود و هدفي را براي پرخاشگري خود انتخاب مي­كند. نخستين هدف معمولاً خودِ منبه ايجادكننده­ي ناكامي و سرخوردگي است.

نتیجه تصویری برای خشونت

 نظريه­ي ديگر براي تبيين پرخاشگري نظريه­ي يادگيري اجتماعي (social learning theory) است. برمبناي اين نظريه، پرخاشگري مانند همه­ ي رفتارهاي ديگر آموخته مي­شود. طرف­داران اين نظريه بيان مي­كنند كه گرچه ناكامي مي­تواند منجر به رفتار پرخاشگرانه شود، اما همه­ ي افرادي كه ناكامي را تجربه مي­كنند الزاماً پرخاشگري نشان نمي­دهند. مثلاً همان فردي كه رييس­اش اضافه­كار او را نداده، الزاماً با رييس يا فردي ديگر پرخاشگري نمي­كند، ممكن است با او مذاكره كند تا متقاعدش كند، ممكن است نااميد شود و تصميم به تغيير شغل بگيرد يا راه­هاي ديگري را در پيش بگيرد. در واقع، گرچه شواهدي براي مباني زيست­شناختي پرخاشگري به عنوان يك غريزه وجود دارد، عوامل ديگري نيز وجود دارد كه تكانه­هاي غريزي فرد را مهار مي­كند و سامان مي­ده.

برای مثال كودك در طي زندگي خود مي­آموزد كه اگر گرسنه شد، هميشه نمي­تواند بلافاصله گرسنگي خود را رفع كند و اغلب لازم است تا مدتي احساس گرسنگي خود را تحمل كند و رفع گرسنگي را براي مدتي (مثلاً تا رسيدن زمان خاصي كه همه با هم غذا مي­خورند، پايان كلاس و كار و ...) به تعويق بيندازد. به اين فرايند يادگيري اصطلاحاً اجتماعي شدن (socialization) گفته مي­شود.پرخاشگري نيز رفتاري است كه در ابتداي زندگي آموخته مي­شود و تا بزرگ­سالي به عنوان يك الگوي رفتاري ادامه پيدا مي­كند.

نتیجه تصویری برای خشونت

در واقع، كودكان از همان سال­هاي نخست زندگي، با مشاهده­ي رفتار پدر و مادر، خواهران و برادران، و بعدها همسالان و افراد ديگر جامعه مثل معلم و مسؤولان مدرسه، الگوهاي رفتاري خاص خود را براي مواجهه با شرايط مختلف مي­آموزند. اگر الگوي خانوادگي و اجتماعي كه پيش چشم كودك است به او چنين بياموزد كه "وقتي با ناكامي مواجه شدي، با پرخاشگري آن را حل كن" اين الگو در او ريشه گرفته و بعدها نيز با او خواهد بود، به­خصوص اگر تجربهي كودك به او نشان بدهد كه در عمل هم پرخاشگري مي­تواند باعث شود به خواسته­هايش برسد (مثل كودكي كه با فرياد و زدن مادر باعث شود اسباب­بازي مورد علاقه را برايش بخرند)، يا مشاهده­ي نتيجه­ي رفتار پرخاشگرانه­ي اطرافيان موفقيت آنان در دست يافتن به هدف­شان را نشان بدهد (مثل وقتي كه پدر با خشونت و فرياد مادر را مجبور به پذيرفتن نظر خود كند) و تبعات منفي چنداني هم بر آن مترتب نباشد. 

 تصویر مرتبط

 چنان كه ديده مي­شود هر يك از اين نظريه­ ها بخشي از پديده­ي پرخاشگري را تبيين مي­كنند. با اين ترتيب، وقتي در الگوهاي رفتاري خانواده و جامعه پرخاشگري به عنوان روشي مقبول و مؤثر براي حل كشمكش­ ها پذيرفته شده باشد، طبيعتاً در افراد آن نيز اين الگوها جاي گرفته و جاي­گزين روش­هاي ديگر خواهد شد. حال اگر به دلايل مختلف مثل فقر، احساس بي­ عدالتي و ... احساس سرخوردگي نيز در خانواده يا جامعه زياد شود، افراد راهي بهتر، مؤثرتر و حتی شايد مقبول­تر براي رفع تعارض­ هاي خود با يك­ديگر و منابع قدرت و عواملي كه سب ب­ساز ناكامي خود مي­دانند نمي­شناسند، و در برخورد با مشكلات خود و به­ طور روزمره خشونت در پيش خواهند گرفت. در اين شرايط تجاوز به حقوق يك­ديگر و زير پا گذاشتن قواعد و ارزش ­ها نه يك استثنا، كه قاعده خواهد شد.

خشونت...
ما را در سایت خشونت دنبال می کنید

برچسب : خشونت,دید,روانشناسی, نویسنده : 6violence13956 بازدید : 116 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 13:55